شب سرديست و من افسرده
راه دوريست و پايي خسته
ميكنم تنها از جاده عبور
دور ماندن ز من ادم ها
سايه اي از سر ديوار گذشت
غمي افزود مرا بر غم ها
فكر تاريكي و اين ويراني
تا كجا امد
تا با دل من
قصه ساز كند پنهاني............
شب سرديست و من افسرده
راه دوريست و پايي خسته
ميكنم تنها از جاده عبور
دور ماندن ز من ادم ها
سايه اي از سر ديوار گذشت
غمي افزود مرا بر غم ها
فكر تاريكي و اين ويراني
تا كجا امد
تا با دل من
قصه ساز كند پنهاني............